نگاهي مجرمانه « به لايه هاي پنهان فرهنگ» قسمت سوم

نگاهي مجرمانه « به لايه هاي پنهان فرهنگ»

قسمت سوم

اين دقت و نگاه هاي مسموم  در رفتارهاي ديگران به همه تعلق ندارد ، مؤمنين و آنان كه به تير و زهر هر نگاه واقف هستند و كيد شياطين نفس را مي شناسند سعي مي كنند نگاهشان به مسير عبورشان باشد و چون به چنين مناظري برخورد نمايند ، فوراً چشم خود را به سمتي ديگر منحرف مي كنند و هيچ مشاهده اي را ماندگار نمي نمايند كه بعداً به هر صورتي وجدان آدمي را متأثر ساخته و رنج و زحمتي را فرا راه بيننده قرار دهد.

اگر اين نگاه دقيق و عميق به قصد شناخت علل و عوامل رفتارها باشد تا به تجزيه و تحليل بنشيند و راه حل ارائه دهد  شبيه كار يك جامعه شناس است كه گويا در حين شناخت حرمت ها ، مَحْرَمْ چنين مناظري است و نمي تواند دل مجروح خود را به آسيبي بيشتر هدايت نمايد .

اينجاست كه دلسوز جواناني مي شود كه زمان بلوغشان فرارسيده ، هيجانات ، خواسته ها و آمال آرزوها چون سيلي بنيان كن به سراغشان مي آيند تا اگر سد ايماني  محكم و استوار جلودارشان نباشد ، با مشاهدة يك صحنة‌ نامناسب خرمن وجودشان را شعله ور ساخته و حياتشان را به تاراج برد ، حتي در بهترين حالت ممكن جراحت هايي را وارد نمايد كه باعث اشتغال فكري آنان باشد ، سمت و سويي كه فكر و توجه آنان  را جريحه دار نموده و از صلابت  رفتار و خلوصشان  بكاهد .

آيا به راستي ، پيشگيري از زمينه هاي جرم و فساد فقط به ايمان انسانها برمي گردد يا بايد متولياني كارآزموده و توانا وجود داشته باشند كه با برنامه ريزي هاي لازم از شدت اين هجمه ها بكاهند.

و آيا پيشگيري همان برخورد هاي فيزيكي و اوليه مسئولان است و توان خشكاندن ريشه هاي فساد را دارد يا پيشگيري از مقوله اي ديگر است؟

اگر با كارتعليم و تربيت آشنا شده باشي و ساليان درازي از عمرت را به اين مهم اختصاص داده باشي  مدافع اين نظريه خواهي شد كه :

« برخورد مستقيم با رفتار نمي تواند اصلاح كننده و تغيير دهندة باشد » بلكه چون مانعي موقتاً مسير رفتار را مسدود مي كند و تا جايي قدرت و اعتبار دارد كه مانع در صحنه بماند و امكان خروج آن فراهم نشود ، هرچند حداقل آسيب هاي اين مقوله تقويت رفتارهاي رياكارانه و چاپلوسي هاي مزورانه اي است كه شناخت ها را به انحراف مي كشاند و قضاوت هاي غير صحيح را چون استخوانهايي لاي زخم قرار مي دهد تا به محض خروج مانع ، جهشي مضاعف داشته و تمامي محروميت هاي قبلي را جبران نمايد.

آن چه كه علم و تجربه و شيوه هاي تربيتي مؤيد آن نيستند و معلمان و مربيان را از ساخت فضاهايي اين چنيني برحذر مي دارند.

راهبرد ها و راهكارهاي پيشنهادي صاحب نظران و نظريه پردازان آن است كه رفتار خود متأثر از عوامل و فاكتورهايي است كه سازنده رفتارهاي متفاوت ما هستند و براي اصلاح ، تثبيت و تغيير هر رفتار بايد به اثر گذاري روي عوامل اصلي رفتار اقدام نمود تا تغييري در رفتارها به ظهور رسد و راهي براي درمان نابسامانيهاي پيراموني ما باشد .

آنان عوامل متفاوتي را معرفي نموده كه در اين مقوله به پنج فاكتور اصلي بسنده شده و شيوه هاي مختلف اين تأثير و تأثّر هم مورد تحليل قرار مي گيرند .

 

عوامل مؤثر بر رفتار عبارتند از :

·                     نگرش و ديد

·                     بينش و اعتقاد

·                     اطلاع و آگاهي

·                     محيط

·                     وراثت

 

الف )  نگرش و ديد

نگرش و ديد به همان نگاه اوليه و قابل قبول انسانها در مواجهه با موقعيت ها و برخوردها گفته مي شود كه تا اندازة مناسبي به احساس رضايت رسيده باشد، هرچند اين ديد و نگاه متأثر از برداشت ها و نگر ش هاي افراد پيرامون ماست كه مورد قبول ما هستند  و آنان با ارائة نظر و ديدگاه خود ، گويي عينكي روي چشم ما قرار مي دهند كه مقيّد به مشاهدة وقايع و مناظر ازاين دريچه باشيم .

بديهي است كه در اين شرايط  نظر ما متأثر از نوع نگاه ديگران خواهد بود و براساس همان قواعد ذهنيت ما را خواهد ساخت، ذهنيّتي كه سبب رفتارهاي بعدي ما مي شود .

اين نگرش و ديد در دورة ‌خردسالي بيشترين اثر و تأثير را  داراست ولي نتيجة آن تا سالهاي دور باقي خواهد ماند ، تا زماني كه نگرش و ديدي مخالف  زمينه ساز تخريب بنياد ذهنيت قبلي قرار گيرد ، بگونه اي كه بسياري از بزرگسالان هم عملكردي متأثر از نگرش و ذهنيت هاي قبلي خود دارند و عليرغم توان استفاده از عناصر مؤثرتري بر رفتار از همين عنصر ساده استفاده نموده و اقدام به رفتارهاي مهمتري چون  قضاوت و تصميم گيري مي نمايند .

ذهنيت بوجود آمده از ديدهاي ديگران ، مبنايي براي انتخاب و عمل ماست و به آساني جايگاه پوشش و خريد نوعي خاص از لباس را به ما مي نماياند و ما را مطيع بدون چون و چراي مد ها قرار مي دهد، بدون اينكه بينديشيم كه چرا اين طرح و مدل و رنگ ؟

گاهي پوشش آنانكه مورد قبول ما هستند مورد تقليد قرار مي گيرد و معرّف زيبايي  ما مي شود بدون اينكه به تاييد فهم وانديشه برسد ، ممكن است فرد الگوي ما در موقعيتّي ديگر توان و امكاني داشته باشد امّا براي نوع پوشش خود هيچ دليل قانع كننده اي نداشته و شايد او هم در اين مقوله متأثر از نظر و ذهنيت ديگران باشد .

 تفاوتي ندارد به جهت انتخاب آنان ما هم اقدام به پوشش مشابه يا يكسان مي نماييم تا شايد عليرغم تأمين نياز ، به برجستگي هايي برسيم كه نمود نگاه و ديد آنان است هرچند تأييدي از شرع و عرف را به همراه نداشته باشد.

چنين ذهنيت و نگاهي كه وابسته به نگاه و نظر ديگران است آدمي را مقلّد و پيرو ديگران قرار مي دهد و شخصيت آدمي را به سمت وابستگي مي كشاند .

در برداشت چنين افرادي هنجار اجتماعي اصل است و براي ماندن و ادامة‌حيات  بايد همانند ديگران عمل كرد تا مورد انتقاد و تهاجم قرار نگيري ، و بدين صورت است كه فرد منبعي بدون جيره و مواجبي براي تبليغ توليدات و لباس هاي شركت ها و مؤسسه هاي توليد البسه خواهد شد كه انگيزة‌اصلي آنان كسب منافع بيشتر است  تا توليد پوشش هاي اصولي و قابل قبول دين و مكتب گرانقدرمان كه از بيان نياز هاي معنوي و جسمي ما غفلت نداشته است.

 

ب ) بينش  و اعتقاد

 

از آنجا كه دريافت بينش و اعتقاد به ساخت فطري انسان مربوط مي شود و هدايت كنندگان و معلمان آموزه هاي اعتقادي كساني هستند كه به ميزان بالاتري مورد قبول و رضايت قرار مي گيرند  لذا چنين عناصري تأثير عميق تري بر رفتار و عملكرد انسانها خواهند داشت .

از طرفي با توجّه به اعتماد سازيهاي گذشتگان ، و كسب آرامشي كه در ساية تعليمات مذهبي و عملكردهاي اعتقادي نصيب انسان مي شود ، انتقال مصايق ديني  راتسهيل نموده و گرايش بيشتري به سمت الگو ها به وجود خواهد آورد .

پدر و مادري كه صالح و نيكو كارند ، حرف همديگر را تأييد مي كنند و موفقيّت اجتماعي قابل قبولي دارند به راحتي بينش و اعتقاد ما را مي سازند ، ساختي تقليدي ، الگويي و تعبّدي ، بينش و اعتقادي كه بدون هيچ تجزيه و تحليلي ، عملكرد آدمي را تحت تأثير قرار مي دهد وآموخته هاي تكميلي آنان چون عدل و معاد ، بعنوان عوامل تقويت كننده ، انگيزه هاي مناسبي براي ادامة رفتار قرار مي گيرد .

عالمان عامل ، دانشمندان متزكّي ، مراجع تقليد و علماي دين به جهت  توان علمي ، قداست روحي و بنياد  هاي اخلاقي خود ، مقبوليت زيادي در اجتماع خواهند داشت و به ميزان مقبوليت اجتماعي ،  قدرت نفوذ آنان ، در جامعه ترسيم و نمودار خواهد شد.

انسان معتقد و متأثر از بينش الهي راهي را بر مي گزيند و متأثر از هدايتي مي شود كه كلام خالق اوست كه در لابلاي سخن انبياء عظام و ائمة بزرگوار آمده است و در عملكرد معنوي آنان متجلّي شده است . لذا به راه خود ادامه داده و در مسير حركت خود به تذكرات ارباب انديشه نيازمند خواهد بود كه خود زمينه اي براي پيروي او را فراهم خواهد نمود.

از آنجا كه برابر آموزه هاي مكتبي ، اين پيروي بايد به تعبّد بيانجامد ، لذا تلاشي وافري درجهت كسب رضايت خداوند كه همان عمل به راهبرهاي ديني است معمول خواهد داشت ، همراهي پدر و مادر ، اقوام و دوستان هم   زمينه اي براي تقويت اين رفتار خواهد بود.

چنانچه ذهنيت پاك و فطرت الهي او در دام حوادث مبتلابه اجتماعي دچار شك و ترديد گردد و پاسخ هاي متقن صاحبان خِرَد و عاملان راه حق ،  شبهه ها را مرتفع نموده به فهم تبديل كند ، رفتار فرد ادامه خواهد داشت و توان بالايي صرف رسيدن به اهداف متعالي و ترسيم شدة دين خواهد شد .

انسان متّقي و معتقد ، براي رسيدن به اهداف متعالي خود از همة اسباب و وسايل تاييد شده استفاده خواهد نمود و آن را در رديف نعمت هاي بيشماركردگار رحمان و رحيم قرار خواهد داد.

لذا براي حضور در جوامع انساني عليرغم رعايت ادب و آداب زندگاني به دنبال پوششي موجّه خواهد بود كه بيان صريح دين ، سنت پيامبر و يا ملهم از گفتار  بزرگان دين و عملكردِ مؤثر آنان باشد .

در اينجاست كه نيازهاي مادي او متأثر از هدايت هاي معنوي شده و براي پوشش خود نمادهاي ديني را جستجو مي كند .

فهم معمول ما از اين نماد ها بشرح ذيل است ، پوشش مناسب بايد :

1-    پوشش دهندة اندام و جوارح آدمي باشد.

قال الله تعالي : قَد أنزَلنا عَلَيكُم لِباسا يُوارِي سَوآتِكُم: براى شما پوشاكى فروفرستاديم كه عورت شما را مى‏پوشاند  -  لباس باید پوشاننده ی حد واجب شرعی باشد . بر زن واجب است همه ی بدن خود « به جز صورت و دست ها تا به مچ » را از نامحرم بپوشاند . بر مرد نیز لازم است پیش و پس خود را از نگاه دیگران محفوظ نگاه دارد . پيامبر اكرم(ص) : اى اسماء زن وقتى بحد بلوغ رسيد نبايد چيزى از بدن و اندامش ديده شود.

2-    به زيبايي آدمي بيفزايد و به جايگاه شأن و شخصيت اجتماعي او آسيبي نرساند.[i]

 قال الله تعالي ««يا بني آدم قد انزلنا عليكم لباساً يواري سوآتكم و ريشاً...» (سوره اعراف آيه27). اي انسان ما لباسي را به شما ارزاني داشتيم تا عيوبتان را بپوشانيد و زينت شما باشد

لباس باید فتنه انگیز و محرک شهوت نباشد . گاهی لباس ساتر مقدار لازم است , ولی تحریک کننده ی قوای شهوانی می باشد ؛ پوشیدن این لباس هم حرام است .

3-    تأمين كنندة علايق و تنّوع خواهي  شرعي آدمي باشد .

عن جعفر بن محمدّ عليه السلام انّ رجلاً سأله فقال يابن رسول اللَّه! هل يعدّ من السرف ان يتخذ الرجل ثياباً كثيرة يتجمّل بها و يصون بعضها من بعض؟ فقال‏عليه السلام: «لا ليس هذا من السرف ان اللَّه عزّ و جلّ يقول: «لينفق ذو سعة من سعته»».

 شخصى از امام صادق عليه السلام پرسيد انسانى لباس‏هاى زيادى دارد كه بوسيله آن خود را زيبا جلوه مى‏دهد، آيا اين كار اسراف است؟ حضرت فرمود: نه چون كسى كه در وسعت زندگى است بايد استفاده كند . (جامع احاديث الشيعه / 16 / 706)

4-    " لباس شهرت " نباشد [ii].

 هرگونه لباس و نیز آرایش و رفتاری که موجب انگشت نما شدن آدمی در میان دیگران شود , ممنوع است . (لباسى كه بواسطه داشتن خصوصيتى جلب توجه كند . و انگشت نما باشد لباس شهرت است)

5-    لباس باید نماد لباس کفار نباشد . [iii]

پوشیدن لباس های ویژه ی مسلمانان و نیز لباس های مشترک جامعه ی اسلامی و کفار جایز است , اما لباس هایی که پوشیدن آنها انسان را به نظر ظاهری شبیه کفار می گرداند , ممنوع است .

6-    حافظ او  از سرما و گرماي محيط باشد و امنيت اورا تامين كند .

«و الله جعل لكم مما خلق ضلالا و جعل لكم من الجبال اكنانا و جعل لكم سرابيل تقيكم الحر و سرابيل تقيكم بأسكم كذالك يتم نعمته لعلكم تسلمون» ( سوره نحل آيه81)

خداوند آنچه را كه آفريده است براي شما سايه اي را قرار داده و از كوه ها پناهگاهي براي شما ساخته و برايتان لباسي را آفريده كه شما را از گرما و جنگ حفظ مي كند و اين چنين نعمتش را بر شما تمام مي كند شايد كه تسليم شويد.

 

چنانچه در پوشش ظاهري خود ، حد و حدود را رعايت كنيم ، در مرام و مسلك همكيشان خويش محبوب و متشخّص خواهيم بود و به عينه توجّه و احترام ديگران را مشاهده خواهيم نمود .

ولي افسوس كه فرهنگ غرب بنياد اعتقادي و مفاهيم مكتب ما را هدف تهاجم خود قرار داده است و زرق و برق هاي مادّي و دنيوي را بيش از حد لازم برجسته نموده است .

پسران و دختران مسلمان و رعايت كننده ، در چشم ظاهر بين كساني قرار مي گيرند كه ارزش ماندگاري براي پوشش هاي ارزشي قائل نيستند ، بلكه در جهت خلاف آن دانايي و توانايي را در شبيه شدن به فرهنگ بيگانه       مي بينند و در نتيجه علاقه مندان به سنت متعالي اسلام را به انزوا و بي توجهي مي كشانند .

متولّيان و خاصّان اجتماع ، گرچه به ضرورت دفاع و توجه در تقويت بنيادهاي اعتقاديشان واقف هستند اما چنين مهمي را در اولويت هاي عملكرد خود قرار نمي دهند ، گويا منتظر معجزه اي هستند كه طومار انحراف و سيل بنيان كن هجمة بيگانگان را بخشكاند .

بينديشيم كه نوجوان وجوان مسلماني كه در غربت و تنهايي اجتماع قرار بگيرد ، چه مسيري را بايد ادامة دهد .

آيا ايمان و باور او را به حدي از از قدرت رسانده ايم كه حافظ آنان در اين موقعيت خاص اجتماعي باشد ؟

كدام موقعيت خاص؟

دوره  و زماني كه رسانه هاي بيگانه و تفكرات التقاطي و دشمنان قسم خورده بيش از نيمي از جمعيّت روستايي و شهري ما را در دام تنوّع وتجدد برنامه هاي هدفدار و دين ستيز خود قرار مي دهند و جايي براي توجه به فرهنگ گذشتة ما باقي نمي گذارند ، كه اگر اندك توجهي هم بوجود آيد با متهم شدن به قديمي بودن ، معادل كج فهمي و تعصب به مخاطبان معرفي مي شوند تا حصاري به گرد مذهبي هاي متعصب كشيده شود و ديگران در اين دام گرفتار نشوند .

اينجاست كه بيان صريح قرآن ، نظرات متعالي ائمه و تفكرات صالحانِ روزگار غريب مي ماند ، تا آزمايشي براي مسلمان ماندن ما ،  قرار  گيرد .

بعد انحرافي لباس و پوشش  ، نوعي از زيبايي را به ظهور مي رساند كه متأثر از زرق و برق و رنگ و لعاب است ، برابر نيازهاي شهواني و جسماني هدايت نشده در محيطي سخت و مواج از تظاهرات دنيوي، احساسات و تمايلات پوچ و پر چاله و نشيب، محرّك و دلفريب ، جايي كه دل ،  فرماندهي را به عهده مي گيرد و براي رسيدن به هدف هر وسيله اي را توجيه مي كند.

مهلكه اي كه براي رسيدن به يك خواسته ساده ديني بايد به رنج بيفتي اما نوع وارداتي آن سهل و آسان بدست مي آيد ، گرچه همة ديانت و باور تورا به مذلّت مي كشاند .

نگاهي كه گرچه تير شيطان بر قلّْه قلب است امّا جلوه گري مي كند و جانشين همان نيازي مي شود كه بايد به آساني بدست آيد ولي بعد انحرافي آن را كم رونق و ضعيف به ظهور مي رساند. تا منشأ ارتباط هاي بعدي باشد ، پر از لذّت حرام با حداقل مسئوليت و دغدغة فكري ، كه اكنون بصورت سيل بنيان كني درآمده است كه ديگر اغواهاي شيطاني را به همراه مي آورد تا مواريث انحراف  به اقدام خود تفاخر كنند كه  نگفتيم «لأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الأَرْضِ وَلأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ»[iv]

آنچه در اين روش توبيخ شده از نظر شرع و عرف قابل توجّه مي باشد ، به نمايش گذاشتن قسمتي از موقعيّت هاي تحريم شده در وجود  است كه ممكن است باعث جلب توجه باشد و همين جلب توجّه و ادامة نگاههاي مسموم مبتني برغرايض جنسي و احساسي هدايت نشده ، چشمهاي ناپاك را به وجد آورده و تعبير به جذابيت و زيبايي شود.

 ذهنيت غلطي كه براي جلب توجه ديگران بايد به تزيين و برجسته سازي خود اقدام كرد .

مسيري كه كم كم مورد اقبال عمومي قرارگرفته و توجه به حرمت آن تضعيف گرديده و عليرغم ضعف خود همانند يك هنجار اجتماعي  نقش آفريني مي كند .

اينجا همان نقطة‌ تعهّد و دل سوزي مسئولين ماست كه بايد به بازسازي اعتقادات و اصلاح چنين بينش هاي انحرافي و مردم پسند ، اقدام نمايند ، مباني تربيتي مكتب حياط بخشمان را شكافته ، در جهت برجسته سازي اسوه هاي دين همتي بليغ مصروف نمايند و با معرفي  و تبيين مظاهر مشكوك و شبه دار ، مجالي براي عرض اندام و تفاخر شيطان باقي نگذارند .

آنچه كارآيي و توان نيروهاي متعهّد و مقيّد را تحت تأثير قرار مي دهد ، اعلام ناتواني و ضعف در مبارزه اي فراگير با تهاجم فرهنگي بيگانگان است ، بيان اين نكته كه در اين هجمة عظيم از ما كاري ساخته نيست ، مشكل عمومي ماست.

در حالي كه اعتقاد به آميختگي اصالت فرد و اجتماع اين نداي پنهان را فرياد مي كند كه براي هدايت اجتماع بايد تربيت افراد را به عهده گرفت و در جهت سلامت فردي آنان از هيچ كوششي فروگزار، نكرد.

مهم ترين آسيب اجتماعي كه گريبانگير دين مي شود و جدايي  نوجوانان و جوانان ما از مباني اعتقادي رقم    مي زند ، عدم تفكيك مكتب غني اسلام از طرفداران و مبلّغان آن است كه بايد به اين مفهوم اصلي برسيم كه مبناي قضاوت براي دين شناسي ، همان مباني توحيدي و اصول مترقي اسلام است كه معياري براي شناخت حق و باطل و رهروان هر طريق به شمار مي رود ، نه اينكه برخوردهاي سطحي و طرفداري هاي سليقه مبلغان را معياري براي دين باوري خود بدانيم كه در اين صورت كوچكترين انحراف چنين انسانهايي مي تواند ضربه اي مهلك براي دين و انحراف جوانان اين مرز وبوم  باشد، پس بياييد معناي كامل اين نكته را تبيين كنيم كه :

 

اسلام به ذات خود ندارد  عيبي                 هر عيب كه هست از مسلماني ماست



2 - «الله جميلٌ و يحب الجمال» و « النّظافه من الايمان» قال الصادق‏عليه السلام : «من رقّ ثوبه رقّ دينه».  كسى كه لباس او نازك شود دين او نازك مى‏گردد . (مستدرك / 1 / 210) لباس نبايد تنگ يا نازك باشد بگونه اى كه حجم يا برجستگيهاى بدن را نمايان سازد.

3  - پیامبر(ص)می‌فرماید: هرکس لباسی بپوشدکه بدان تفاخر کند، خداوندازگدازه‌ی جهنم به وسیله‌ی همین لباس به او می‌چشاند،او همنشین قارون می‌شود زیرا اولین کسیکه تفاخرکرد قارون بودوخداوند او وخانه‌اش را درزمین فرو برد وهرکس تفاخر کند باخداوند درجبروتش نزاع کرده است». همچنین در مورد کراهت لباس شهرت ، (لباسی که انگشت نما باشد)آمده است :از امام ششم (علیه السلام): براى خوارى انسان همين بس كه لباس غير معمول و انگشت نما بپوشد يا حيوان مشهور سوار شود. و فرمود خداوند لباس شهرت را مبغوض مى‏دارد.گفته‏اند كه عباد بصرى بر حضرت صادق (علیه السلام) در آمد، و لباس شهرت بتن داشت، امام (علیه السلام) فرمود: اى عباد! اين چه لباسى است؟ عرضه داشت: آيا اين لباس را براى من عيب مى‏دانيد، فرمود: آرى پيغمبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: هر كس در دنيا لباس شهرت بپوشد خداوند در قيامت بر او لباس ذلت خواهد پوشانيد.

4 - پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرموده اند : لیس منا من تشبه بغیرنا... : از ما نیست کسی که به بیگانگان شبیه گردد .( سنن ترمذی , ج 4 , ص 159 )   

امام صادق علیه السلام می فرماید : " اوحی الله الی النبی من الانبیاء ان قل لقومک : لا تلبسوا لباس اعدائی و لا تشاکلوا بما شاکل اعدائی فتکونوا اعدائی کما هم اعدائی ؛ خداوند به یکی از پیامبران وحی فرمود که به قومت بگو لباس دشمنان مرا نپوشید و به شکل دشمنان من درنیایید که دشمن من می شوید آن گونه که آنها هستند ( میزان الحکمة , ح 9135 ؛ وسائل الشیعه , ج 11 , ص 111 , ح 1 )

5  - سوره حجر آيه 39

ادامه دارد

نگاهي مجرمانه « به لايه هاي پنهان فرهنگ» قسمت دوم

نگاهي مجرمانه « به لايه هاي پنهان فرهنگ»

قسمت دوم

صحنة سوم

 

مادر و دختري سي و پنج ساله و پانزده ساله به نگاه شما مي آيد كه با همديگر طيّ طرق مي كنند و نسبت به يكديگر برخورد انتقادي ندارند ، شايد از نظر فكري به هم نزديك تر باشند.

مادر عليرغم آگاهي به كامل بودن پوشش چادر آن را مانعي براي عبور و مرور در جامعه شهري مي داند و معتقد است شرع مقدس در استفاده از مانتوي پوشش دهنده منعي نگذاشته است ، از طرفي بلندي مانتو  راهم دست و پاگير دانسته و لزومي براستفاده از مانتوهاي بلند نمي يابد، در هنگام انتخاب رنگ مانتو هم به مباني اعتقادي خود رجوع كرده ومغايرتي در استفاده رنگ هاي روشن نمي بيند .

 وي با اين نگاه كه نبايد جواني خود را ازدست رفته بداند و از زندگي خود استفادة لازم را نداشته باشد به چنين ظاهري رسيده است ، چرا كه خداوند نعمت هاي خود را براي آسايش بندگانش قرار داده است ، لذا استفاده مطلوب از توانمنديها را ، حق تأييد شدة خود مي داند.

وجود تعداد اندكي موي سفيد ، او را به رنگ كردن موها تشويق كرده است اما نه با رنگي متفاوت كه نشان دهندة گذر عمر باشد ، بايد به همان رنگ موي اصلي موهاي خود را تزيين كند ، دخترش هم كه نمي گذارد خريدار روسري هاي سنگين باشد و او را از چشم پدرش بيندازد .

دختر هم مانتوي كوتاه تر از مادر دارد ، و با پوشش روسري كوچك ، موهايش چون موهاي مادر  به چشم مي آيد ،گويا وي تقيّدي هم به پنهان كردن آنها ندارد ، و برخلاف ديدگاههاي گذشته كه آرايش دختران را تا زمان ازدواج مناسب نمي دانستتند ،  منعي هم براي آرايش غليظ صورت نداشته است .

استفادة خاص از اين نمادها نشان دهندة برداشت غلط ما از زيبايي است كه نتوانسته ايم  آراستگي را جدا از برجستگي، جذبه را جدا از توجه  ، زيبايي را جدا از تزيين و علاقه را جدا از هوس معرفي كنيم .

آنها از ايستادن روبروي هر مغازه ، صحبت صميمانه با هر فرشنده ،گفتگوي آشكار ، همراه با خنده هاي بلندتر از عرف ، ابايي نداشته ، بگونه اي كه هم صحبتي با آنان مورد توجه ديگران قرار كرفته  و همواره از آنان براي خريد و مشاهدة اجناس دعوت بعمل مي آورند .

 

 

صحنة چهارم

 

مادري جوان همراه با دختر خردسالش را مشاهده مي كنيم ، با نگاهي ساده مي توانيم نمايشي از مد ها و تبليغات رسانه ها را در او يافته و اورا مبلّغ اين مظاهر بدانيم.

استفاده از شال كه مغايرت با پوشش وجه دارد ، شلوار جين چسبان و كوتاه با زمينه هاي سنگ شور شده كه تمامي حجم ران و ساق را به نمايش مي گذارند ، ناخن هاي لاك زده شده با رنگهاي روشن و كوتاهي شلواركه چشم اندازي براي پاهاي فربه و بدون جوراب آنهاست و مانتوي سفارش شده كه بتواند حجم اندام را بيش از اندازة حقيقي بنماياند و طرح و زمينه هايي كه برجستگي را مضاعف نمايد ، آرايش غليظ سرو صورت هم عليرغم اختصاص و صرف وقت نيم تا يك ساعته در هرنوبت خروج از منزل كه منعي ندارد ، زيرا وي ازدواج كرده و شوهر او بايد سپاسگذار اين همه زيبايي باشد  و قدرت اورا در انتخاب اين همه رنگ و تلوّن به ديگران بنماياند .

سوز سرما هم نمي تواند اين زيبايي خود ساخته متأثر سازد ، زيرا او جلوة ظاهر را در نگاه حريص مردم مي بيند و شايد هم به «آه» و «افسوس»ي  كه دروراي هر نگاه دلي را مي لرزاند توجه نكندكه «چرا....»يشان زخم هاي عميقي را به وديعه مي گذرارد!!!

 

صحنة پنجم

 

چند دختر هيجده تا بيست ساله  كه بصورت تجمّعي راه مي روند ، بلند بلند سخن مي گويند ، مي خندند و قسمتي از پياده رو يا خيابان را به محل استقرار خود اختصاص مي دهند ، تا ديگران در هنگام عبور با حركت انحايي خود مانع از تصادم با آنان باشند و يا باعبور از لابلاي آنان عطر غليظ بدنهاي آنان راكه بوي بد خيابان را مرتفع     مي سازد استشمام كنند و اگر برخورد بدني  هم صورت گرفت كه تقصير انديشة محدود مسئولين شهرسازي در ساخت خيابانهاي عريض است كه اين روزها كمتر رعايت مي شود ، لذا جاي واهمه و پرهيزي نيست كه همه عيال خدا هستيم و بايد با صميميت به زندگي روزمرة خويش ادامه دهيم .

پوشش همه اين دختركان جلف و اندام نما است  ، مانتو كوتاه و چسبان ، روسري رنگارنگي كه نبايد زيبايي موها ژل زدة آنها را بپوشاند  زيرا كه فقط به احترام فرهنگ عمومي بر سر نهاده اند و گويا ميدان رقابتي است كه چند فرهنگ بريده از مباني اعتقادي در مجموعه اي صميمي و احساسي به تماشا گذاشته اند  .

نمود عيني اين مشكل در  شهرهايي است كه جاي تفريح براي جوانان ما  را ندشته و آنان را مجبور به وقت گذراني در خيابانهايي مي نمايند كه جوانان بيكار اين محدوده حركتي يكصدو هشتاد درجه را درتوجّه تمام به آنان تجربه مي كنند و قادر به كنترل ظاهري خود هم نيستند ، تازه گناه بزرگ آنان متلك هاي فراواني است كه متأثر از اين نگاههاي هرز به آنان ارائه مي نمايند ، چرا كه آنان ميهمان شهرما هستند و نبايد با بي آدابي اين جوانان گستاخ روبرو شوند.

مظلوميت ديگري كه اين دختركان نوپا دارند جدايي موقت آنان از پدر و مادري است كه در محيط مأنوس خود فشارهاي مضاعفي در كنترل اين فرشتگان احساس داشته اند و اكنون كه رها شده اند بايد كمبودهاي گذشته خود را جبران نمايند تا عقدة  محروميت و كمبود ، جواني آنان را به مخاطره نيندازد و اكنون كه به جهت رنج تحصيل و علم آموزي عازم ديار غربت شده اند ، اين محروميت مورد فهم عمومي قرار نمي گيرد تا به رفتارهاي بدون نظرشان ادامه داده و استفاده مناسبي از جواني خود را به ظهور رسانند.

ادامه دارد

نگاهي مجرمانه « به لايه هاي پنهان فرهنگ» قسمت اول

نگاهي مجرمانه « به لايه هاي پنهان فرهنگ»

 قسمت اول

قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِكَ أَزْكَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ

"به مؤمنان (مردان مؤمن) بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فروگيرند، و عفاف خود را حفظ کنند؛ اين براى آنان پاکيزه‏تر است؛ خداوند از آنچه انجام مى‏دهيد آگاه است!"

وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَيَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ وَلَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ ................ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِيعًا أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ

"و به زنان مؤمن بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس‏آلود) فروگيرند، و دامان خويش را حفظ کنند و زينت خود را - جز آن مقدار که نمايان است- آشکار ننمايند و (اطراف) روسرى‏هاى خود را بر سينه خود افکنند (تا گردن و سينه با آن پوشانده شود)، و زينت خود را آشکار نسازند ........ و همگى بسوى خدا بازگرديد اى مؤمنان، تا رستگار شويد!"

                                                                                                     آيات 30 و 31 سور نور

اگر مسيركار، دفتر و اداره شما ، يكي از خيابان هاي مركزي شهر باشد و هرروز به جهت عدم امكان پارك ماشين در نزديكي محل كار، مجبور به پياده روي در يكي از چنين خيابانهايي باشي ، بايد مناظر زيادي از عبور ومرور مردم شهر را ديده باشي ، البته نظرم نگاه دقيق و خاص به زواياي رفتار مردم نيست كه كراهت شديده دارد و بعنوان تجسس به فعل حرام نزديك تر است .

اما اگر بخواهي  نظري كنجكاوانه در جهت ريشه يابي رفتارها و برخوردهاي مردم هر شهر داشته باشي و اتفاقاً كار و حرفه ات در همين راستا باشد نمي تواني به چرايي اين رفتار ها  بي توجّه باشي ، خاصه وقتي كه محرم مردم شوي و به عنوان يك مشاور ، مشكل مراجعانت با تو در ميان گذاشته شود و براي حلّ هر مشكل راه حلي استمداد شود و تو بخواهي بعنوان يك درمانگر به فكر چاره باشي ، ديگر نمي تواني خاموش بنشيني و تجربه و نظر خود را كتمان كني كه شايد به نگاهي متهم شوي كه چنانچه با قصد و غرض غير شرعي  باشد علاوه بر حرمت آن تير زهر آلود و رها شده اي از طرف شيطان است كه آشيانة آرامش و تعادل رفتاري آدمي را برهم زده و مسيري از انحراف را مي گشايد.

پس براي اينكه تو خواننده محترم در اين دام بلا نيفتي ([i]) از چشم نويسندة اين سطور به مناظرة صحنه هايي بنشين كه جاي تأمّل و دقت دارد و شايد نظر عالمانه و پختة شما مكمل اين تحليل و بررسي باشد .

 

صحنة اول

 

دوزن محجبه به مراسمي مذهبي دعوت شده اند و اكنون براي اجابت اين عمل خير ، راهي مكاني در حد فاصل اين خيابان هستند .

در ظاهر آنان نقاط مشترك فراواني مشاهده مي شود، پوشش چادر مشكي به عنوان حجاب برتر ، استفاده از مقنعه اي چانه دار، مانتو و شلواري بلند وپوشش دهندة اندام ، كفش مشكي و پاشنه كوتاه .

محل عبور ، پياده رو خيابان است ، رعايت هاي لازم در عبور و مرور را دارند ، نگاهشان به نگاه ديگران گره نمي خورد و متأثر ازحيا و وقاري سنگين است ، كلامشان آرام  و كوتاه گويا به ذكر مي ماند و يا پيرامون توكل و رضا ست .

مادر و دختر، شصت و چهل ساله به نظر مي رسند كه فارغ از زرق و برق هاي زندگي در پي بدست آوردن مسير حيات و توشة آخرت هستند ، شنيدن وعظ و خطابه را نمودي از تذّكر مي دانند كه با شنيدن و توجّه به آن مي توانند به ثواب برسند و زمينه هايي براي رعايت بيشتر آنان باشد ، شايد از اين وادي به جلب رضايت بيشتر خدا برسند .

ايمان آنها متأثر از باورهاي سنتي آنان است و يادگيري آنان بيشتر تجربي و بر اساس رفتار الگوهاي پيرامونشان چون مادر و عمه و ديگر زنان جلسات مذهبي است . 

 

صحنة دوم

 

مادر و دختر ديگري هم در حال عبور از اين خيابان هستند ، اينان نيز محجبه و كامل به نظر مي آيند ، اما در حين وجود تفاهم هاي لازم  ، رفتارهاي متفاوتي هم ،  قابل مشاهده است .

محدودة سني آنها در حدود چهل و بيست و دو ساله  بنظر مي آيد .

مادر، داراي پوشش چادر  و با حالتي سنگين و با وقار به راه خود ادامه مي دهد ، اما با اندكي توجه مي تواني موهاي رنگ شدة وي را مشاهده كني كه روسري رنگي و طرح دار وي ،  توان پوشش كامل اين موها را نداشته و عليرغم آگاهي به حرمت اين رفتار ، به جهت نزديك شدن به افكار روز جامعه ، پرهيز وگريزي را لازم ندانسته و نمي خواهد گذر عمر خود را با پوشش كاملي چون مكانهاي مذهبي،  نمايان سازد و مورد انتقاد دخترش قرار گيرد.

دخترش به تفاوت داراي پوشش مانتو است ، مانتوي مناسب و بلند كه مي تواند حجم اندامش را بپوشاند و موجب نگاه هاي حيز ديگران قرار نگيرد ، هزچند وي پوشش موهاي خود را روسري قرار داده است  و آگاه است كه متوسط بودن اندازة اين روسري نمي تواند موهاي ژل زده و مرتب اورا پنهان سازد ، از نظر او روسري هاي بزرگ مخصوص مادر بزرگ هاست و حتي پوشش اين نوع روسر ي را بر مادر خود ، عيب مي گيرد.

با اين پوشش جمع و جور ، گامهاي بلند تري نسبت به مادر دارد ،  معمولاً جلو تر از مادر حركت مي كند و مادر را به سمت خود مي كشاند ، وي نگاهي عميق تر به پيرامون خود دارد و مي خواهد از پديده هاي پيراموني خود مطلع شده و بعداً در بارة آن به گفتگو بنشيند ، وي زكاوت و درايت را در نگاه هاي عميق اما بدون نظر مي داند و پاك بودن دل خود را ، مستندي قابل اتكا دانسته و به نوع قضاوت ديگران معتقد نيست.



1  - قال رسول الله - صلّی الله علیه و آله - : النظر سهمٌ مسمومٌ مِن سِهام إبلیس فمَن تركها خوفاً مِنَ الله إعطاه اللهُ إیماناً یجدُ حلاوتَه فی قلبه.

 «بحار الانوار، ج 104، ص 38»

رسول خدا - صلّی الله علیه و آله - فرمود: نگاه به (نامحرم) یكی از تیر های زهر آلود شیطان است، هر كس از ترس خدا آن را ترك نماید، خداوند ایمانی به او عطا فرماید كه شیرینی آن را در دل خویش بیابد.