جايگاه پرورش حسِ ديني در تربيت كودكان

 

انسان با حضور درصحنه هاي متفاوت حيات اجتماعي از دوعامل تعيين كننده متاثر مي شود.

الف ) برداشت هاي ذهني 

ب ) احساسات و عواطف

مقوله هاي مهمّي كه چگونگي نگرش [1]آدمي را نسبت به جهان هستي ، محيط اطراف و ارزشهاي حاكم بر خانه و جامعه را بوجود مي آورند .

آنچه كه باعث برداشت هاي ذهني مي شود ، گيرنده هاي حسيِ موجود در شاكله عاطفي ، رواني و حركتي انسان است كه از طريق زندگي اجتماعي و فردي ، اطلاعات اوليه را جذب نموده و با فرآيند پيچيده اي مورد تجزبه و تحليل قرار مي دهد تا آگاهي هاي مورد نياز زندگي خويش را در حوزه شناختي قرار دهد .

اطلاعات ارسال شده به اين حوزه ، پس از هماهنگ شدن و مقايسه با دانسته هاي قبلي ، احساس جديدي را بوجود مي آورند كه به درجاتي در دوحالت خوشايند و ناخوشايند متصوّر خواهند شد و چنين رمزهائي مي تواند عواطف ساختاري فرد را زمينه سازي نمايد .

احساسات و عواطف كسب شده مهمترين نقش را در تكوين شخصيت ، تنظيم هدفها و انتخاب روشهاي زندگي و بكار گيري روش هاي تربيتي بجاي خواهد گذاشت.

از آنجا كه احساس خوشايند باعث يادگيري رفتارهاي مطلوب ، پيدايش انگيزه هاي رفتاري و همانندي انسان به الگو ها و اتصاف به ويژگيهاي مورد قبول و شناخته شده خواهد شد ، موقعيت بسيار مهمّي را در زندگي كودكان رقم خواهد زد .

بديهي است  پايدارترين و درعين حال خوشايند ترين يادگيريها ، يادگيري غير مستقيم و مشاهده اي است زيرا يادگيري مطابق رغبت و انگيزه هاي موجود ، آگاهانه و بدون جبر و فشار رواني صورت مي گيرد [2]و مي تواند تمامي حواس انسان را بانوعي

احساس خوشايند و عاري از دشواري متوجه رفتار مناسبي  نمايد لذا لازم است توجه خاصي به چنين موقعيت هائي در زندگي كودكان خود نمائيم .

موقعيت و زمينه اي كه كودك را بنحو شايسته اي در معرض مشاهده و يادگيري رفتارها و يا تكاليف مذهبي قرار مي دهد و آنان را در راستاي گرايشهاي فطري و ارضاي نيازها ي رواني خود تقويت مي كند مي تواند احساس رضايت قلبي آنان را به ارمغان آورده و در جهت درك بسياري از مسائل مذهب و دين ، راهنمايي و هدايت نمايد.

درك و پذيرشي كه بصورت ميل و گرايش و موافق فطريات آدمي سبب نشاط و بهجت دروني كودكان  شده و آنها را در مسير تكاملي زندگي پشتيباني مي نمايد  ، شكوفايي و بالندگي استعدادها را ثمردهي خواهد نمود و آنها را در مسير تجلي ارزشها و فضيلت هاي معنوي تقويت خواهد نمود .[3]

تأمين چنين حسِ نشاط آور ، موافق با نيازهاي آدمي توأم با شوق و كنجكاوي در جهت حقيقت جويي ، كشف طبيعت و شكوفايي فطرت، پرورش حسِ ديني نامگذاري مي شود.

براي رسيدن به چنين موقعيت متعالي نياز به زمينه سازي و آمادگي روان و عواطف كودكانمان خواهيم داشت تا در مراحل اوليه ي زندگي خود ، چهره ي شادمان و با نشاط والدين را پس از ارائه هر رفتار مطلوب تجربه نمايد و در مراحل بعدي حيات كه بعد عقلاني ، تكامل نسبي خواهد يافت رفتارهاي تقليد شده ي خود را موافق دريافت هاي فكري خويش ببينند و به تثبيت رفتارهاي مناسب و مطلوب خود اقدام نمايند تا رشد و بالندگي آنان حاصل آيد.

براي بررسي جايگاه پرورش حسِ ديني در تربيت ديني كودكان لازم است اصول تربيت ديني كودكان مورد توجه قرار گيرد وسهم پرورش حسِ ديني در گرايش به دين و مذهب و دين باوري مشخص شود تا بهتر بتوانيم از اين ابزار در جهت هدايت فرزندانمان استفاده ي مطلوب داشته باشيم. 

 

 الف: اصل اگاهي و معرفت

 

براي فراهم آوري زمينه هاي مساعد و غني و تسهيل رشد مفاهيم عقايد ديني نيازمند شرايطي ويژه اي هستيم  از آنجا كه كودكان داراي تقكر عيني و حسّي هستند لزوم تعميق و دقت نطر دراين اصل ضروري بنظر مي رسد.

 زيرا:

الف -1)   براي آموزش مفاهيم بايد فهم كودكان را بخدمت گرفت ، بكارگيري تفكر عيني كودكان براي فهم مسائل معنوي تقريباً ناممكن خوااهد بود ، زيرا كودك دنياي پيراموني خود را از طريق دريچه حسّي خود نظاره خواهد نمود.

الف -2)   ارائه هر مبحث و مسئله اي ازمذهب بايد با توجه به ميزان توانائي و درك مطلب و فهم كودك صورت گيرد ، بديهي است موقعيت سني كودكان محدوديت هاي زيادي درجهت ارائه مفاهيم بجاي خواهد گذاشت.

الف -3)   ارائه رهنمود هاي ديني و گفتار بزرگان دين در موقعيتي صورت مي گيرد كه كودك به چرائي آنها آگاه نخواهد شد و انگيزة كمتري براي جذب و عمل به گفته ها خواهد داشت .

آنچه در اين اصل برجسته خواهد شد ، مستعد سازي و تهيه زمينه هائي براي آزمودن تجربيات و احساسات خواهد بود تا از طريق توجه به نتايج رفتار و ميزان موافقت و تقويت ديگران بتواند رفتاري را دروني نمايد.

اگر هم بخواهيم رهنودهاي ديني و گفتار بزرگان در زندگي كودكان واجد اثر شود بايد به برجسته سازي شخصيت هاي مذهبي و ديني اقدام نمائيم تا از طريق دوستي و مؤانست با شخصيت هاي مذهبي و ديني بتوانند به رفتارهاي تقليدي مطلوب دست يابند

بديهي است كه اصل آگاهي و معرفت در تربيت ديني كودكان به برجسته سازي احساس و عواطف آنان تكيه مي نمايد.

 

ب: اصل شعور و احساس

دراين اصل سعي برآن است كودكان را به مشاهده و توجه بيشتر به احساسات و تجربيات ديگران و برانگيختن عواطف و شور مذهبي وادار نمائيم ، اين تحريك و برانگيختگي مي تواند متاثر از موقعيت هاي زير باشد .

      ¨        آشنا كردن كودكان با مراسم مذهبي ، دستجات ، جماعات و عبادت هاي جمعي

      ¨        ديدن هيجانات ، شاديها ، اشگها و ناله ها

      ¨        افزايش دادن شوق كنجكاوي و دادن فرصت براي كشف طبيعت و فطرت كودك به دست خويش [4][5]

تكيه اين اصل بر تقويت شعور و احساس آدمي است اين اصل در موقعيت سني كودكان بمراتب اثرگذار و پايدار خواهد بود .

 

ج: اصل رفتار و عمل

در اين اصل سعي بر آن است دستورات اخلاقي و پسنديده مورد آموزش عملي و رفتار و اعمال والدين مربيان و دوستان ،الگوي رفتاري فرد قرار گيرد بگونه اي كه كودك از طريق عمل متوجه حقيقت شده و با پيدا كردن عادت مذهبي به تقويت ميل و علاقه خود پرداخته تا بتواند با كيفيت مطلوب تري به طاعات و عبادات خداوندي بپردازد .

 در اين اصل نيز جايگاه احساس بجهت قبول الگو و ايجاد عادت هاي اوليه و شروع به عمل مورد توجه است  دقت و تفكر منطقي در اين اصول جايگاه بارز احساس را بعنوان زير بناي رفتاري كودكان نمودار خواهد ساخت وروشي را براي مربيان فراهم خواهد آورد كه به احساسات كودكان و پرورش حسِ ديني آنان توجه  خاصي را مبذول نموده و از مسير پرورش اين حسِ سعادت و سلامت آتي كودكان را تأمين كنند.

      حال كه  جايگاه پرورش حسِ ديني در تربيت ديني كودكان نگاشته شد لازم است به اين نكته پرداخته شود كه چرا احساس كودكان را جهت پايه ريزي اعتقادات ديني آنان به خدمت مي گيريم .

      آنچه كه براي جوابگويي به اين سؤال مطرح ميشود عبارت است از :

به خدمت گرفتن احساس كودكان در جهت نمودار سازي لطف و احسان خداوندي  كه منشاء اصلي هدايت است اگر بتوانيم جايگاه اين مهم را در ضمير و باطن فرد مؤثر و برجسته نمائيم به درجات بالايي از هدايت دست يافته ايم

      براي مثال اكرام و احترام بر فرزندان مي تواند تأمين كننده ي عزت و كرامت آدمي باشد ،آنگاه كه اين حسِ پرورش يابد فرد معني تفضل خداوند را مي فهمد كه او را به مرتبه اشرف مخلوقات ارتقاء داده است و تأثير آن رضايت فرد از زندگي خويش است .

از طرفي چون كرامت را مي فهمد از درگير شدن با خواهش هاي ذلت آور نفساني پرهيز  مي نمايد و عظمت وجود او مانع بروز خطا و گناه در محيط اجتماعي خواهد شد .

      در سلام كردن بر كودكان نيزمي خواهيم عليرغم بازگشائي راهي به ارتباط انسانيي نمودي از ادب را  جلوه گر سازيم ، اين حسِ كه معادل برجسته سازي  شخصيت و اهميت دادن به اشخاص است راه را بر حسد نسبت به ديگران مي بندد و همواره بزرگي خداوند را بياد مي آورد و به عينه درمي يابدكه چنين احترامي  متأثر از ديانت و دين باوري و هدايت جاودان پيامبران الهي است.

 پس احترام و سپاس نسبت به خداوند لازمة  عبوديت انسان است .

      در رفتار عادلانه نسبت به كودكان ميخواهيم با لمس خوبي عدالت او را از فشار نارواي ظلم مصون ساخته ،جايگاه اصلي خداوند و رفتار عادلانه او را مجسم سازيم ودر بكارگيري احساس شادي و سر زندگي ،ايجاد طراوت و بهجت نشان دهندة ديد مثبت به زندگي واميد و آرزوهاي مطلوب خواهيم شد تا آنها نيز بتوانند رفتار و اعمالي را داشته باشند كه رضايت خداوند را بوجود آورد .

      در ارتقاء حسِ وفاي به عهد نيز تعهد خداوند را در برنامه ي هدايتي دين نمودار خواهيم ساخت .

 وعده هايي كه اگر اميد به تحقق آن نداشته باشيم در ابتداي راه مانده  و محرك لازمي براي حركت هاي بعدي  وجود نخواهد داشت .

      پس لازم است محققانه و با ريز انديشي هاي  عالمانه جايگاه اصلي پرورش حسِ ديني را بشناسيم و حداكثر استفاده سودمند و مناسب از اين ابزار را  در برخورد با كودكان بكار گيريم و احساسات دروني آنان  را بخدمت گرفته  تا بتوانيم از اين مسير زمينه هاي هدايت را فراهم نمائيم تا زمينه هاي انحراف و نا راستي خشك شده و كودكانما ن متخلق به اخلاق الهي تربيت شوند تنها در چنين موقعيتي سعادت و نيكبختي دنيا و اخرت نصيب آنان خواهد شد.

ـــــــــــــــــــــــــــــ انشاءالله ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

پي نوشت



[1]  - نگرش عبارت است از آمادگي اكتسابي آدمي  براي ابراز واكنش مثبت يا منفي نسبت به اشياء ، اشخاص ، موقعيت ها ، مفاهيم و عقايد كه بصورت برخورد  مثبت و منفي وبه شكل اظهار عقيده ، اعمال و رفتار متجلّي شده و رويكردفرد را نسبت به بعضي از موقعيت ها و يا اجتناب اورا از موقعيت هاي ديگر  بوجود مي آورد .

[2] - برداشتي از كتاب روشهاي پرورش احساس مذهبي (نماز) در كودكان و نوجوانان ، دكتر غلامعلي افروز

[3] - هر رفتار تقليد شده پس از تجزيه و تحليل عقلاني در سنين مناسب رشد به سه صورت نمايان خواهد شد.

الف: رفتار تقليدي خود را مناسب و معقول مي داند لذا آن رفتار را تثبيت مي كند .

ب  : رفتار تقليدي خود را نامناسب ونا معقول مي داندلذا آن رفتار را تغيير مي دهد

ج : رفتار تقليدي خود را داراي نقص مي بيند لذا به اصلاح جنبه هاي ناموزون مي پردازد.

[4] - برداشتي از نظرات دكتر عبدالكريم كريمي از كتاب گفتارهائي پيرامون اثرات پنهان تربيت آسيب زا