زبان حال رفتگان از این دیار از مجموعه حرف دل
زبان حال رفتگان از این دیار
خطاب به ما دلبستگان به دنیا
ای آنکه بر مزار ما ، چو غریبان نشسته ای
دل بسته ای که بار مقصد خود را نبسته ای
حمدی بخوان برای چو من دست بسته ای
فکری نما به حال خود چو نصیبی نبرده ای
*****
هستی عزیز ، تا که تو سرحال و زنده ای
همواره ، در مسیر لطفِ خدایت نشسته ای
دعوت شوی به محضر حق فکر توشه باش
با خود چه میکنی،که چنین دل سپرده ای
هر روز و شب ، به درگه حق التماس کن
آگه شوی زحال خود ،که نصیبی نبرده ای
دانی کنون برای آخرتت توشه لازم است
تنها نمی شوی ، چو بخوانی تو سوره ای
*****
در این سرا ، برای بی کسیِ خود فسرده ام
دیدی مرا در آن جهان ، که نصیبی نبُرده ام
اینک بخوان تو فاتحه ای ، هدیه کن به من
بی توشه مانده ام ،غُرور خود از یاد بُرده ام
بهمن ماه 1394
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و سوم دی ۱۳۹۴ ساعت 15:54 توسط محمد قمی فر
|