معبرِ غم از مجموعه حرف دل
معبرِ غم
دردی است در دلم ، که نگهبان آن منم
گویی برایِ حفظِ حریمش ، نشان منم
گاهی برای رفعِ غمم ، ضجه می کنم
گر جستجو شود نیاز ، که محتاجِ آن منم
رفتم به درگه خدای گرانقدر خود شبی
گفتم خدای را که مضطر باقی، یقین منم
امّن یجیب خوانده آمده ام هدیه ای بده
گفتا که داده ام غمی به تو درمان آن منم
گفتم چه حکمتی است، غمت را نهان کنم
گفتا اگر به دردِ دل برسد ، معبرش منم
خواهی عنایتم ، به ذکر و دعا اکتفا نکن
کن جستجو سبب،که رافع غم های تو منم
گفتم نگاهبان منی آن چه خواستی ، بنما
گفتا ببین صبوریت ، به یقین صابرت منم
آذر 94
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و سوم آذر ۱۳۹۴ ساعت 9:17 توسط محمد قمی فر
|