اقامت در خوابگاه مرکز تربیت معلم پسران تهران
اقامت در خوابگاه مرکز تربیت معلم پسران تهران
آغازی بر درس های عملی مدیریت مراکز و خوابگاهها
پس از طی مسیر و مسافت جاده ای مشهد – تهران در مرکز تربیت معلم پسران تهران مقیم شدیم به محض ورود با خوابگاههائی نامناسب و بهم ریخته روبرو شدیم ، کمی ناراحت شدیم که مورد کم توجهی قرار گرفته ایم ، ولی حضور و همراهی ریاست مرکز با ما به کاهش این ناراحتی می افزود ، بخصوص که همین مشکل خود درس بزرگی برای ما شد.
با هماهنگی و هدایت ریاست مرکز تمام پتو ها و امکانات خواب خوابگاه را به بیرون بردیم و اقدام به گردگیری و شستن پتو ها نمودیم ، خوابگاه را هم حسابی تمیز کردیم و همگی به حمام رفتیم تا گرد و غبار سفر و نظافت انجام شده را از جسم خود بیرون کنیم و اینبار در فضائی پاک که حاصل تلاش جمعی ما بود مدتی را سپری نمائیم .
دیگر شهرستان ها هم از ما الگو گرفته و اقدام به پاکسازی محل اقامت خود نمودندودر سالم سازی محیط نقشی ارزنده بجای گذاشتند.
این رفتار توقع ما را کم کرد ودرسی مهم را به ما آموخت که در همه جا باید معلمی کرد و آموزنده رفتار و افعال مناسب بود.
اینک باید به توسعه ارتباط ها می پرداختیم ، تیم خراسان مجهز آمده بود ، ما با خود امکانات ضبط تصویری و گفتاری همایش را داشتیم و فعالیت ها را نیز تقسیم نموده بودیم.
مسئولیت ضبط تصویری مراسمات به عهده حقیر بودو این گام خود باعث نزدیک کردن من به مسئولین و جایگاههای ویژه می شد .
در این محیط بود که فهمیدیم دیگر استانها افراد این همایش را انتصاب کرده بودند ولی در خراسان همه دانشجویان اجازه داشتند نماینده واقعی خود را انتخاب و اعزام نمایند.
بعداً فهمیدیم که این دگرگونی و انتخاب متفاوت خراسان از دیگر استانها چه تاثیر بسزائی در صمیمیت و همنوائی محیط مرکز گذاشت ، در این صورت به ابتکار و خلاقیت مدیریت مرکز آفرین می گفتیم و بگونه ای شیفته رفتارهای وی شدیم.
کلاس ها آغاز می شد و ما هریک با مسئولیتی خاص در هر کلاس حاضر می شدیم ، فعالیت های جنبی این کلاسها هم موثر و پر بار بود.
در اندک زمانی فهمیدیم مجریان و مدرسان این همایش همگی یاوران و تئوریسین های انقلاب اسلامی ایران هستند .
سخنانی پر عطش و از سر دلسوزی ، آنچنان در قلب ها نفوذ می کرد که خود غافل از آن بودیم .
همه این رفتار ها ضبط می شد و صدا ها به نوشتار تبدیل می شد تا مجله ای مناسب تدوین شود و در اختیار دیگران هم گذاشته شود، انچه مهم بود ، نتیجه این تلاش ها ابتدا به خود گروه برمی گشت ، شب ها در نشست های خود این خاطرات را بازگو می کردیم و رقتارهای ارزشی و مناسب برجسته و دسته بندی می شد .
مجموعه غیر خراسانی با دیدن امکانات فیلم برداری و خضور مداوم من در موقعیت ها مرا دانشجو تلقی نمی کردند ، بخصوص که در موقعیتی مسئول مصاحبه با شهید باهنر در مقابل همه دانشجویان بودم ،
حضور در جلسات خاص همراه با دوربین در مقابل شهیدانی جون رجائی و باهنر و بزرگانی چون ایت الله مشکینی ، ایت الله هاشمی رفسنجانی و حجت السلام قرائی و حجت السلام راستگو از مهمترین لحظات عمر من بود که چه بسیار موثر شخصیت من را تحت تاثیر قرار داد و گفتارهای این عزیزان هم بر جانم نشست ، این حرکات و جلسات آینده مناسبی را برای مراکز تربیت معلم نوید می داد.