تحصیلات آموزش عالی ( تربیت معلم ) از مجموعه خاطره ها و رویداد ها
تحصیلات آموزش عالی ( تربیت معلم و دانشگاهی )
در سالهای اولیه انقلاب اسلامی ایران ، موج گسترده ای ناشی از بعد دینی و اسلامی بستر های اجتماعی کشور را تحت اشعاع قرار داده بود ، از جمله این موقعیت های اصولی و ارزشی تشکیل نماز جماعت در اول وقت و شرکت بموقع در زمان فضیلت نماز شور و شوق مناسبی بوجود آورده بود، بصورتی که اکثر مدیران و مسئولین نهادها و موقعیت های اداری سعی در برپائی نماز جماعت و تداوم آن داشتند.
بجهت اهداف تبیین شده و اصولی انقلاب در مراکز دانشگاهی خاصه در مراکز تربیت معلم سعی بر بکار گیری روحانیون توانمند و متعهد برای نفوذ در جوانان و جوابگوئی نیازهای فکری و تامین موقعیت های معنوی زندگی آنان بود تا بصورت غیر مستقیم بتوانند معلمینی آگاه ، مؤمن و متعهد تربیت نموده ودر جهت استمرار حرکت اصولی انقلاب گامی اساسی داشته باشند ، لذا این مهم به دو استاد روحانی مرکز واگذار شده بود که از نظر توان تبلیغ و تبیین مسائل درجه ای بالا داشته و بعدا به عنوان چهره های سرشناس استان به موقعیت های بالاتری اعزام و بکار گرفته شدند .
یکی از این عزیزان روحانی که توانائی مناسبی در جذب دانشجویان داشت ، همزمان با خاتمه کلاس های ظهر نماز جماعت را در مرکز اقامه می نمود .
شرکت اکثریت دانشجویان و عدم جوابگوئی سالن اجتماعات مرکز مسئولین را بر آن داشت که نماز جماعت ظهر را در فضای باز مرکز و در محلی آفتاب گیر ادامه دهند ، لذا شکوه و معنویت این نمازها از خاطرات بیاد ماندنی حقیر و دیگر دانشجویان می باشد.
در یکی از روزها که حدود 16 کلاس آماده برگزاری نماز شده و همگی صفوف منظم و فشرده نماز را تشکیل داده بودیم ، پس از دقایقی تاخیر معاونت آموزشی مرکز که فردی منظم ، دقیق ، فعال و متعهد بود در محل نماز حاضر شد و با با بیان مقدمه ای کوتاه اعلام نمود که بجهت مشکلات کاری ، امروز امام جماعت حاضر نخواهند شد .
تاثیر معنوی و رفتاری این معاونت بر دانشجویان چنان بود که اکثریت از او خواستند خود امامت این جماعت را به عهده گیرد و نماز جماعت در وقت فضیلت خود اقامه گردد.
در آن دوران امامت نماز برای افراد غیر روحانی کار آسانی نبود ، بخصوص که درآموزش های وسط نماز احکام اولیه و شرایط امام جماعت بازگو شده بود و دانشجویان به شرایط لازم برای امامت نماز واقف بودند.
معاونت مرکز که تقریبا رعایت کننده احکام و به عنوان فردی متدین شناخته شده بود خود را مستحق چنین جایگاهی ندانست ، لذا از یکی از دانشجویان نمونه مرکز که به صداقت و ایمان مشهور بود در خواست کرد تا امامت این نماز را بعهده گیرد.
پس از اعلام نام وی متوجه عدم حضور او شدیم و توسط دانشجویان عدم حضور وی اعلام گردید ، که به ناگاه اسم حقیر در آن جمع برده شد تا جنین مسئولیت خطیری را بعهده گیرم ، عده ای که در اطراف من قرار داشتند امر به حرکت و شروع نماز نمودند.
لحظه سختی بود ، مهیب و پر اضطراب ، عدم آمادگی برای کاری چنین سخت و تصمیم گیری علیرغم فشار دانشجویانی که شناختی ناقص از من داشتند کم کم مرا از حالت تعادل خارج می ساخت .
انکار و اعلام عدم آمادگی من برای امامت نماز سودی نبخشید ، لذا با پائی لرزان و کلامی منقطع و توجهی بسیار به حرکات نماز که از تسلط بر محیط می کاست اولین امامت نماز را در جمع دانشجویان به عهده گرفتم ، و با اقامه این نماز بزرگترین محور هدایتی خود را ترسیم نمودم تا مبادا به جهت فعلی نامناسب و کاری لهو و لعب، اعتماد دانشجویان را ضربه پذیر و ناقص نمایم و چنین مقوله ای خود محدودیت و وسیله ای برای حفظ و صیانت من شد .
این حرکت و حضور علیرغم فشار زیادی که در دوران جوانی من داشت خود مسیری از هدایت و پروا پیشگی را فراهم آورد و مرا به کنترل مؤثر بر رفتارم وادار نمود.
از آن تاریخ به بعد در انجام هر کاری حکم کسی را داشتم که اگز رفتار ناشایستی داشته باشم ، اعتماد جمع کثیری را ضایع و تباه کرده و لطمه مهمی به دین وارد کرده ام لذا روحانیتی عجیب بر رفتار و گفتارم حاکم شد .
این رفتار در ابتدا برایم سخت و مانعی بر ظهور رفتارهای خاص این سنین بود که توسط دوستانم نمایان می شد و مرا از حضور در چنین اجتماعاتی برحذر می داشت .
چنین رویکردی باعث شد که به عنوان دانشجوئی مذهبی و مورد اعتماد ، مورد مشورت قرار گیرم و همین تعاملات در ساخت شخصیت اجتماعی من نقش بسزائی به جای گذاشت و مرا به مسیری مناسب سوق داد که می توانست رضایت درونی مرا به همراه داشته باشد .
در رفتار های گذشته من که اعتماد به نفس ، مسئولیت پذیری ، استقامت و حضور مؤثر ، جایگاه ضعیفی داشت ، کم کم تحت تأثیر چنین رفتار هائی تقویت شد و شالوده شخصیت مناسب و مورد قبولی را برایم پایه ریزی نمود .
شناخت دیگران و حضور در چنین جایگاهی ، موقعیت های خاصی را نیز تدارک می کند که خود می تواند مؤثر و خطر آفرین باشد .