باران نگاه از مجموعه حرف دل
باران نگاه
زباران نگاهت هر درختِ تشنه سیراب است
تو را گرهمرهی خواهد همه درمصرفِ آب است
اگر باران نباریده گلستانِ محبت یار می خواهد
طلب می کن وفایی را که اینجا دُرِّکمیاب است
اگر آبی نباشد شهر را ، سرسبزی و گل نیست
فروغ زندگی در شهرچون تصویر بی قاب است
بگو این راز و رمز زندگی گوید مرا وصف معمایی
که معنایش قناعت بوده در مصرف وگرآب است
نماند آبِ شیرینی ، که دست خود در آن شوییم
طراوت از چنین آبی بخواهی سجده ای ناب است
درختان با وداع زندگی بردند ازخودسایه ای راحت
غم دل ها نهان کردن،چون گلهایی به تالاب است
اگر زیبائی و روح طراوت همچنان برهر کلام آید
همه ظاهر نمائی چون کفی بر روی این آب است
اگر سالی است کم باران ، تورا پیکار می باید
رعایت کردن الگوی مصرف ، فتح این باب است
نکن اسراف در آب و نباش ایمن در این وادی
چو میرد سبزه در بستان نگاه زندگی خواب است
اگر یاریگر هم بوده و هم دوش هم باشیم
مداراوصبوری درمسیرهمنوائی نقش مهتاب است
در آن صورت جهان سرسبز و ماهِ آرزو خوشرنگ
مسیررحمت جستجو کردن همه آثاراین آب است
تیرماه 87