شعر رمزِِ بقا

رمزِِ بقا
حسین (ع) ای مظهر جُود و سِخاوت
عزیز فاطمه(س)، دلسوزِ اُمَّت
حسین (ع)ای با صفا یارِ خدائی
نشانِ همّت ، هر با وفائی
حسین جان(ع) عشق را، معنا توهستی
نماد صبر ایُّوبی، تو هستی
حسین جان(ع) مظهر عشق و وفائی
به ما برگو چگونه رو نمائی
حسین جان(ع) بیکران تر از کرانه
چو آوای دلی، برخوان ترانه
حسین جان(ع) در غریبستان ندا کن
غریبان رابه قُربَت را آشنا کن
حسین جان(ع) گفته بودی «یاوری کن»
کنون من دل سپردم «یاوری کن»
حسین جان(ع) رحمتت را خواستارم
چویابم معرفت ، من دل سپارم
حسین جان(ع) چون بجویم رازهایت
تأمل واجب است در گُفته هایت
حسین جان(ع) ذرّه ای از محنت تو
بسوزد قلب، از دردِ دلِ تو
حسین جان درد اینجا دلستانی است
مهارت های مولا باغبانی است
حسین جان(ع) درد راهی سوی حق است
نماد بندگی در دام عشق است
حسین جان(ع) خواه تا سوزد دلِ من
بسوزد خرمن و کاشانۀ من
حسین جان(ع) دردهایم را جلا ده
چو مرهم وانهی زخمم دوا دِه
حسین جان(ع) لحظۀ زیبایِ وصلت
چو سوزم من بدست آرم جمالت
حسین جان(ع) در صفایت جان بِگیرم
چو جان گیرم دگر مأ وا بِگیرم
حسین جان(ع) نور افشان کُن دلم را
ببینم معجر و هم مَعبرم را
حسین جان(ع) معبر عشقم تو هستی
چو سوزد دل به همراهش تو هستی
حسین جان(ع) چون بسوزد قلب خامی
کند فریاد و خواهد چون تو حامی
حسین جان(ع) یادِ تو دردم کُند رام
چو یادِ حق شود ، دل گیرد آرام
حسین جان(ع) یافتم، رمز بقا را
چو دل سوزد ، بیاد آرد شما را
آذر ماه 83
بنام خدا