عید غدیر

 

آخرین حج بود ، حق دادش ندا

روز اکمال است ، دین را مصطفی

حجّت خود کن بر این امّت تمام

تا نماند شُبه ای ،  در این مقام

تو"ولایت"ده، علی ، یارخدااست

رهرو  پاکی چو او مولای ماست

چون که پیغمبر  بیامد  بر  غدیر

ایزدش فرمود ، خوان مُولا  امیر

حق به پیغمبر ندا  داد و  پیام

همچوتأییدی که  آن بود  التزام

"اسم  اعظم  واگذارش  برعلی"

"علم و میراث تو را باشد  ولی"

چون ولایت داشت بر ما مُسلمین

کنیه اش را خواند ،"امیرالمؤمنین"

معترض گشتند چون ارباب جَهل

فهم خَصم هر منافق گشت سَهل

هم علی حقّ است و هم مولای ما

از  رضای  حق  رضا دل های  ما

هر که من مولای او ، گر سرورم

این  علی باشد  یقین تاج  سرم

تا کلام حقِّ مولاتان اطاعت می کنید

کسب فیض و میل طاعت می کنید

بعد ابلاغِ پیغمبر خوب بیعت داشتند

بیعتش بشکستنُ ودین خدا راباختند

آن که بیعت کرد و آنرا هم شکست

پَست گشت و بندگی خود گُسَست

آن  منافق بین که چون بیعت  نمود

سَب نمود و هم که  تنهایش  نمود

آن "سحابی" کز سرش برداشتند

پرچم کین، درمقام دشمنی افراشتند

کفر ورزیدند و پیمان خدا بگذاشتند

قدرت دنیا به از،رضوانِ عقباخواستند

ای امام متقین جان را فدایت می کنیم

پیروی از عزّت و هَمُّ و وِلایت می کنیم

ای علی شهد دل خود راشهادت کرده ایم

نام  زیبای ولی را مِهرِدل ها کرده ایم

۸۹/۰۹/۰۳

بمناسبت عید غدیر خم