صوت رحيل از مجموعه حرف دل "درد و مرهم"
صوت رحيل
بهر تنهائي دل ، چشم همي گريان است
شايد اين راز درون است و مرا پيمان است
همه آمادۀ ديدارِ خدايند ، چه مي جويي تو
چشمِ عشّاق به در مانده ، مگر بستان است
گر نگويي غم دل ، مِهر و وفايت چه كُنم
زين اميد است صفا درحَرَمَت مهمان است
دست شو، بادۀ رنگين نَظَر ، مزّه نداشت
تا به مقصود رساند ، كه دلم ويران است
مانده اي در عجب و خيلِ عزيزان رفتند
از نگاهت به نگاهي كه همه حِرمان است
جامه ات گر نَدري ، جامه برون مي آرند
زدلت غم تو برون كن كه تورا درمان است
باش ساكت ، غم دل را به خدا عرضه بدار
تا نمايان شود اين رمز ، كه در قرآن است
چو توكل به خدا كرده ، دگر غصّه مدار
برود رنج درون ، در نظرت پنهان است
بشنو اين صوت رحيل و ، سفر آغاز نما
فهم اين راز يقين دان كه ترا فرمان است
بهمن 88
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم بهمن ۱۳۸۸ ساعت 8:59 توسط محمد قمی فر
بنام خدا